یادداشت 217

ساخت وبلاگ

سال هزار و چهارصدو دو !

وقتی دارم بهش فکر میکنم! سال عجیبی برام بود... یه سالی پُر از چالشهای عجیب و غریب... روزهای غیرقابل تحمل، به حدی غیرقابل تحمل بودن که نمیتونستم تحمل کنم ولی یاد گرفتم چجوری میشه تحمل کرد؛ چجوری توی ناامیدی و نشدنها میشه دووم اورد...یاد گرفتم وقتی کسی نیست، یعنی نیست؛ خودت باید تکیه گاه خودت بشی، حرفهای خودت مرهم میشن، درمونت میکنن؛ یاد گرفتم همیشه زندگی رویِ قشنگ نداره؛ گاهی وقتا میزننت زمین ولی خودت میشی ناجی ، خودت میشی پناه...یه جاهایی تو اوج بودم، ولی خوردم زمین؛ اما چجوری بلند شدن رو یاد گرفتم! ...یاد گرفتم همه مثل خودت نیستن، تو خودتی ولی بقیه هم خودشونن؛ شاید یه سریا نقش چندین نفر رو باهمدیگه بازی میکننو از خود واقعیشون دورن ..و حتی روی ِزیبای یه سری آدمها برام نمایان شد! ...شاید معجزه ی روزهام بود، شایدم درس زندگی، شایدم بخاطر انرژی خوب و مثبت ... اما هر چیزی بود ، خیلی چیزها ازش یاد گرفتم! سال هزارو چهارصدو دو داره تموم میشه، شاید سالی پُر از آزمونهای سخت بود ، شاید خیلی وقتا مردود شدم، اما منو به خودم نزدیکتر کرد... این میتونه بهترین نتیجه باشه!

الان که دارم اینا رو مینویسم؛ ذهنم پُرهه؛ پُر از کلمه ، پُر از حرفهای نگفته... اما باید یه جایی شکافته بشه تا ذهنم آروم بگیره، حرف بزنه و بریزه بیرون این همه سکوت و نگفته های ناتموم رو...

یادداشتـ 35...
ما را در سایت یادداشتـ 35 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2728304 بازدید : 24 تاريخ : جمعه 10 فروردين 1403 ساعت: 18:51